سلام
دلم بدجوری گرفته.نمی دونم چیکارکنم.می خوام تووبلاگم مطلب بذارم ولی نمی دونم چی بنویسم .آخه به هرچی فکرمیکنم میگم الآن هرکی یه فکری درموردش میکنه منم که فعلاحوصله ی توضیح دادن ندارم.شمابگیدچی بنویسم؟
من خیلی تنهام (تا اینونوشتم واسم یه اس ام اس اومد)بیا دیدین گفتم .آهنگ تاییدارسال بود
احساس میکنم یکی دلموشکونده ولی به هرکی فکرمیکنم میگم نه آخه به اون بنده خدا چه ربطی داره
خلاصه دلم گرفته ولی حالااعصابمم داغون شده آخه من این مطلبو یه بارنوشتم ولی تارفتم یه عکس خوب پیداکنم پاک شدن .اصلن من شانس ندارم راستی همین الآن خواهرم از اعتکاف بهم اس ام اس زد(انگاریکی دوسم داره)راستی می خوام یه چیزی روازته دلم بگم شایدسبک ترشدم اونم اینه که:
ههههههههههیییییی روزگارنامرد
اااااااااههههه یه روزاومدم ازحالو احوالم بنویسم نیگا اس ام اس بارونم کردن حالاتادیروزکه هیچ احدوناسی سراغمونمیگرفت
(ولی خودمونیم ها عجب مطلب باحالی شد)